ادبیات redundant, wordy, periphrastic, prolix, verbose
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
توضیح او آنقدر دارای اطناب بود که من اصل موضوع را گم کردم.
His explanation was so wordy that I lost track of the main point.
اطلاعات دارای اطناب در ارائه، شنوندگان را گیج کرد.
The redundant information in the presentation confused the listeners.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دارای اطناب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دارای اطناب